بخش اعظم عمر ما در فضاهای داخلی بناها سپری میشود. این فضاها محیطی را ایجاد میکنند که پاسخگوی نیازهای اساسی ما نظیر نیاز به سرپناه بوده و بسیاری از فعالیتهای ما در آن صورت میگیرد. همچنین آنچه به یک بنا روح میبخشد، فضای داخلی آن است. بنابراین میتوان گفت کیفیت فضای داخلی از یک طرف تأثیر مستقیمی بر نحوه انجام فعالیتهای ما در آن دارد و از طرف دیگر نگرش، احوال و شخصیت ما را تحت تأثیر قرار میدهد. بر این اساس، هدف معماری داخلی، بهبود عملکرد فیزیکی و روانی فضا برای راحتسازی زندگی در آن است. فضای معماری بدون معماری داخلی یا اصلاً قابل استفاده نیست و یا در صورت قابل استفاده بودن، کارآیی لازم و بهینه را نخواهد داشت.
معماری داخلی زندگی همه آحاد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد و تأثیرات آن در زندگی به وضوح قابل مشاهده است. از اینرو موضوع معماری داخلی به هیچ وجه محدود به اقشار مرفه و خانههای اعیانی نیست. معماری داخلی میتواند برای کل جامعه و طبقات کمدرآمد هم مفید باشد. اگر قناعت را اصل اساسی امروز جامعه بدانیم و قصد داشته باشیم امکان زندگی راحت را در فضای 40 یا 60 متری آپارتمانها فراهم کنیم، معماری داخلی یک ضرورت گریزناپذیر خواهد بود. طراحی داخلی میتواند به ما نشان دهد که در این فضای کوچک چطور و با چه وسایلی باید زندگی کنیم.
از آنجا که معماری داخلی در ارتباط مستقیم با ویژگیهای روحی ـ روانی انسان قرار دارد، بایستی برای نیل به یک طرح مطلوب، ویژگیهای رفتارهای انسانی در فضاهای داخلی زیستی اعم از عمومی و خصوصی، در طراحی به دقت مورد توجه قرار گیرد. از اینرو طراح به هنگام طراحی فضای داخلی با دو مقوله سروکار دارد: کاربرد آن فضا، و احساس و تأثیری که میخواهد آن فضا بر استفادهکننده داشته باشد.
معماری داخلی طیف گوناگونی از عناصر و مؤلفهها از قبیل فرم، نور، رنگ، بافت، کف، سقف، دیوار، عناصر کارکردی و تزیینی و مبلمان را در برمیگیرد. این عناصر ابزارهای کار طراح هستند که همگی باید بطور هماهنگ و متناسب در یک طرح مرتبط و خوشایند قرار گیرند.
معماری داخلی که در حد واسط میان معماری و طراحی قرار میگیرد، به همان میزان که شامل جنبههای کاربردی، ساختاری و فنی میشود، طراحی تجسمی و جنبههای بصری و زیباییشناسانه را نیز در بر دارد. از اینرو معماری داخلی اغلب در ردیف هنرهای تجسمی به حساب آمده است و برای موفقیت در آن، بایستی تا حد نسبتاً زیادی با عناصر و اصول طراحی تجسمی و مبادی سواد بصری آشنا بود.